فرهنگ و هنرکتاب و رمان

دانلود رمان بر دلم حکمی راند از سحـر نصیری

دانلود رمان بر دلم حکمی راند از سحـر نصیری

در این پست از بخش کتاب و رمان سایت زندگی برتر ، رمان بر دلم حکمی راند را آماده کردیم. برای دانلود رمان بر دلم حکمی راند از سحـر نصیری در ادامه پست همراه ما باشید.

بخشی از رمان بر دلم حکمی راند

همانطور که به سمت پله‌ها می‌دویدم داد زدم:
_سیرم میل ندارم!

مانند همیشه ذوق زده از دیدار با او با عجله مشغول حاضر شدن شدم.

همین که لباسم را پوشیدم ظرف غذا رو برداشتم و سریع سوار ماشین شدم.

امروز دیگر باید تکلیفم را با این مرد روشن می‌کردم.

یا مثل یک مرد واقعی جلوی رویم می‌ایستاد و می‌گفت که مرا در زندگی‌اش می‌خواهد یا برای همیشه از زندگی و روابطم بیرون
می‌رفت و مرا به‌حال خودم می‌گذاشت تا زخمی که به دلم زده بود را رفو کنم!

یک ساعتی طول کشید تا خودم را به کارگاه برسانم.

مضطرب و پریشان از ماشین پیاده شدم و بعد از سلام کردن به نگهبان به‌سمت دفتر دویدم.

نازیلا با دیدنم لبخندی زد و از جا بلند شد.
_سلام گندم جون خوش اومدی.

گونه‌اش را بوسیدم.
_ممنون عزیزم. ببینم فرهان توی اتاقشه؟

صورتش کمی درهم رفت و متعجب گفت:
_نه. همین پیش پای تو کارش تموم شد و رفت. توی راه ندیدیش؟

با ذوقی کور شده نگاهش کردم.
_‌‌چی؟ رفت؟!

نگاهی به قابلمه غذاب میان دستانم انداخت.
_ای بابا از قبل بهش خبر نداده بودی می‌‌خوای بیای؟

با ناراحتی سرم را تکان دادم.

بادم حسابی خوابیده بود.
_راستش اومده بودم قالی‌های جدید رو ببینم مامان گفت من که تا اینجا میام واسه فرهان غذا هم بیارم.

شانه‌ام را فشرد.
_دلت می‌خواد بری قالی‌ها رو ببینی؟
منم زنگ می‌زنم و بهش خبر می‌دم تو اومدی ببینش باشه؟

آهی کشیدم.
_نه لازم نیست بهش خبر بدی. من می‌رم یه‌سر به انبار بزنم. می‌دونم ساعت کاریت تمومه و باید بری. زودی میام.

اخمی کرد.
_این چه حرفیه دختر خوب؟ می‌مونم تا برگردی!
برو ببین آقای شایان چیکار کرده با سلیقه‌ش.

3.3/5 - (10 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *