در این پست از سایت زندگی برتر ، رمان فگار از گسیو رحیمی را آماده کردیم.برای دانلود رمان فگار از گسیو رحیمی در ادامه پست همراه ما باشید.
خلاصه رمان فگار
داستان زندگی دختری آزاد و بیپروا که برای رسیدن به خواستهها و آرزوهایش در مقابل خانوادهی مذهبی خود و سنتهای غلط و دیرینهشان، مردانه ایستادگی میکند و میجنگند تا به استقلال و آزادی برسد اما آیا دخترک موفق میشود در جدال و رویارویی با خانوادهاش و پسرعمویی که از همان بدو تولد با نافبر شدنشان به هم، بر روی او و آیندهاش سایهای شوم انداخته است به پیروزی و جدایی دست یابد؟!
بخشی از رمان فگار
– دلوین؟ در و باز کن لعنتی، میدونم خونهای، باز کن این در و تا نشکستمش، بهت میگم باز کن این در و!
با تن و قلبی لرزان تلفن همراهش را از روی میز چنگ زد و بدون فوت وقت دستش را روی نام عزرائیل گذاشت و تماس را برقرار کرد.
– دلـــویـــن! باز کن در و نامروت! باز کن در و کاریت ندارم، فقط اومدم باهات حرف بزنم. مگه تا حالا حتی انگشت کوچیکمم به صورتت خورده که اینطوری خوف کردی؟ لعنتی من آهیرم، پسرعموت، نامزدت! مگه من خاک برسر بیغیرت نامزدت نیستم؟ پس اینا چی میگن؟!
با شنیدن صدای بوق ممتد دومرتبه تماس را برقرار کرد و کلافه و عصبی پشت درب تراس قدم زد اما هرچقدر صبوری به خرج داد همچون همیشه تماس برقرار نشد و همین موضوع عصبانیت و استرس دخترک را دوچندان کرد.
با شنیدن صدای داد و فریاد مرد خشمگین پشت درب آپارتمان، مستاصل و غمگین به سوی درب آپارتمان هجوم برد و بدون فکر در را از بالا و پایین قفل کرد. گویا همین عمل کوچک مرد پشت درب را که همچون انبار پر از باروت بود به آتش کشاند که صدایش را روی سرش گذاشت و هوار کشید:
– دلوین! دلـــویـــن! خونهای و جواب منو نمیدی؟ خونهای و منو پشت در میذاری؟ خونهای و در و روی من قفل میکنی؟ مگه با جانی و دزد طرفی؟ در و باز کن لعنتی!
رمان های پیشنهاد شده دیگر
دانلود رمان عشق انفرادی از ریحانه